نویسنده: پویا جفاکشدر نخستین سال های دوره ی راهنمایی من که مصادف با نخستین سال های دولت اصلاحات در
ایران نیز بود در کتاب درسی دینی ما، داستانی درباره ی قومی نوشته شده بود که مردمش از دو دسته ی درستکاران و گناهکاران تشکیل شده بودند و خدا پیامبری بر آنها مبعوث کرد. نام پیامبر ذکر نشده بود اما معلممان میگفت حضرت دانیال بوده است هرچند من تا به حال با هیچ منبعی درباره ی وجود چنین داستانی درباره ی دانیال نبی برخورد نکرده ام. پیامبر به راستکاران قوم گفت که باید با او علیه زشتکاران متحد شوند. اما درستکاران معتقد بودند که صلاح زندگی هر کسی را خودش میداند و زشتکاران هرچه میکنند به خودشان مربوط است. خدا از پاسخ آنان خشمگین شد و بلای آسمانی سهمگینی بر قوم نازل کرد و همه ی آنها را چه درستکار و چه زشتکار نابود نمود.ظاهرا این داستان چند سال بعد از ما از کتب درسی حذف شد و قطعا یکی از دلایل آن، تاثیر دولت اصلاحات بود که شرایطی فراهم آورده بودند که گناهان شرعی در جامعه افزایش یابند و این با بازخورد منفی چندانی از طرف مومنین مواجه نشد. همگام بودن دختران باحجاب و بدحجاب در خیابان، جلوه ی بیرونی این رویداد بود. حتی بسیاری از والدین مذهبی هم توجهی به زندگی جدید فرزندان "شادمهری" خود نداشتند. قرار دادن مردم در مقابل هم نیز در شرایطی که امریکا در حال لشکرکشی به افغانستان و عراق در شرق و غرب ما بود عاقلانه به نظر نمیرسید. پس حکومت، موقتا و تا رویداد پرسروصدای گشت ارشاد، در مقابل تغییرات فرهنگی عقبنشینی کرد. اما چه شد که مردم زمان انقلاب که از غربی سازی ضد مذهبی ایران خشمگین بودند حالا اینقدر راحت در مقابل آن سر خم میکردند و یا بی اعتنا بودند؟ یکی از پاسخ های احتمالی این است که زمان انقلاب حق در هر صو شیرها و گوسفندها...
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 5 بهمن 1401 ساعت: 14:17